تغییر موازنه جنگ توسط ایران در منطقه خاکستری
تاریخ انتشار: ۲۶ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۱۲۰۹۰۲
فرهیختگان نوشت: بعد از خطبههای نماز عیدفطر رهبرانقلاب و تاکید روی این موضوع که حمله به سفارت به مثابه حمله به خاک آن کشور است و اسرائیل باید تنبیه شود، در این چند روز اسرائیل در شرایط اضطراری به سر میبرد، مرخصی نیروهای ارتش لغو شده و در آمادهباش کامل به سر میبرند. سوال اصلی، اما همچنان پابرجاست؛ ایران قرار است چطور به حمله اسرائیل پاسخ دهد؟
برخی تحلیلگران معتقدند پاسخ ایران همهجانبه خواهد بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خراتیان در ابتدا به این نکته اشاره کرد که عقب افتادن زمان پاسخ به حمله به کنسولگری ممکن است باعث از دست رفتن فرصتها شود و گفت: «حمله اسرائیل به کنسولگری از منظر حقوق بینالملل، یک دست بازی برای اقدامات تلافیجویانه سنگین در اختیار ما قرار داد که با توجه به اینکه اسرائیلیها حمله را مستقیما و رسما گردن نگرفتند، پاسخ ما باید در حوزه خاکستری میبود.
یعنی باید یک پاسخ قاطع و کوبنده بدون پذیرفتن مسئولیت انجام میدادیم ولی باتوجه به حمله به کنسولگری که ما را در یک موضع مظلوم از لحاظ حقوقی قرار داد و مطمئنا اگر در روزهای اول یا حداقل فردای پس از جلسه شورای امنیت که به موفقیت منجر نشد، این کار را میکردیم، همه از منظر حقوق بینالملل به ما حق میدادند، اما الان با تماسهای تلفنی مکرری که بین وزرای خارجه انگلیس، آلمان، عربستان، ترکیه و وساطت چینیها مطرح شده و سفر امیرعبداللهیان به مسقط و پیغام و پسغامهایی که بین ما و آمریکاییها ردوبدل شد و با جنگ روانی وسیعی که رسانهها به راه انداختند، آنها تلاش کردند مساله کنسولگری را به حاشیه ببرند.
مثلا آقای مکرون در صحبت با امیرعبداللهیان و بقیه بهگونهای موضوع را مطرح میکند که انگار ایران در حال به خطر انداختن صلح و امنیت جهانی است. این جنگ روانی که به راه افتاده در همین جهت است که گویی ایران کشوری است که دندان تیز کرده که به اسرائیلیها حمله کند. کسی هم دیگر خیلی از اتفاق کنسولگری صبحت نمیکند. همه از حمله ایران صحبت میکنند. شاید برای بعضی از آقایان این تصور به وجود آمده که با این حالت کژدار و مریز سپری کردن و اسرائیلیها را در خماری حمله نگهداشتن و فضای سنگینی را ایجاد کردن، تنبیهی محسوب میشود.
این یکی از نظریاتی است که مطرح است که به نظرمن حرف غلطی است. با توجه به تاکید فرمانده کل قوا مبنیبراینکه کنسولگری جزء خاک ماست، به خاک ما حمله شده است. طبیعتا حرفی که حضرت آقا در نماز عیدفطر مطرح کردند معنایی جز پاسخ و حمله به خاک اسرائیل ندارد. البته ما چیزی تحت عنوان خاک اسرائیل را به رسمیت نمیشناسیم و همان اراضی ۱۹۴۸ مبناست ولی اراضی ۱۹۴۸ باید هدف قرار بگیرد. وقتی حضرت آقا چنین تعبیری به کار میبرند، جواب اراضی اشغالی ۱۹۴۸ است، اما اینکه پاسخ از ایران باشد، محل بحث است. معتقدم باید از همان سوریه و از مناطق مرزی سوریه و عراق و مناطق حائل حمله کرد. حملهای بدون پذیرش و خارج از خاک ایران، اما قاطعانه و ترجیحا به شریانهای اقتصادی رژیمصهیونیستی صورت گیرد. چیزی که رژیم را بههم بریزد با سلاحهایی که تابهحال انجام نشده و در عین حال ردی از ما به جای نگذاشته باشد. تاکید من این است که نباید تبعات حقوقی چنین اقدامی را بپذیریم، همانطور که آنها نپذیرفتند، اما حمله باید دردناک باشد و برای جامعه اسرائیل تبعات داشته باشد.»
توقیف کشتی را نمیتوان تنها پاسخ ایران به حمله به کنسولگری دانستخراتیان در ادامه درباره اینکه آیا توقیف نفتکتش را میتوان در راستای پاسخ ایران تحلیل کرد، نیز گفت: «توقیف کشتی ارتباطی به پاسخ حمله به ایران ندارد. این کاری است که ما همیشه امکان آن را داشتیم، داریم و کشتیهای اسرائیلی را پیش از این هم زدیم. نزدیک هند هم زدیم. سفر جاشینکا به ایران بخشی به این اتفاق برمیگردد. ما در این ماجرا دست بالا را داریم و همیشه هم داشتیم و خواهیم داشت.
کشتی انگلیسی را هم توقیف کردیم. ما در یک جنگ منطقه خاکستری با سیستم نظامی و اطلاعاتی اسرائیل، تغییر موازنه به سمت طرف اسرائیلی را تحلیل میکنیم که قضیه توقیف کشتی ارتباطی به آن پیدا نمیکند. آن در جایی دیگر است و اگر کسی فکر میکند با توقیف کشتی این موضوع حلوفصل میشود، سخت در اشتباه است. کمااینکه افرادی فکر میکردند حمله پرهزینه موشکی به اربیل و پاکستان موازنه منطقهای چندانی در جنگ به نفع ایران ایجاد نکرد و عملیات راسک به گفته دبیر شورای امنیت شاهد زندهای برای این مساله است.
چون اسرائیل چند گروه تروریستی را علیه ما هدایت میکند، حالا ما پاکستان را زدیم، چرا باید آسیبی متوجه او شود یا اینکه ما یک کشتی را توقیف کردیم. نمیگویم این اقدام بیارزشی است، اما حملهای که انجام شده و نفر اول نیروی قدس در کنسولگری ایران با یک جمعی را شهید کرده، بههیچعنوان با توقیف کشتی برابری نخواهد کرد.»
حادثه کنسولگری این امکان را فراهم کرد که از موضع قدرت درمورد اقدامات اسرائیل حرف بزنیمخراتیان در ادامه درباره این موضوع که آمریکا و اسرائیل آنقدر پاسخ ایران را بزرگنمایی کردند که هراقدامی ایران انجام دهد کافی نخواهد بود، نیز گفت: «این حرف درستی است. وقتی به طرف مقابل مجال و فرصت و ابتکار عمل میدهید، بالاخره آنها هم بیکار نمینشینند.
طرف اسرائیلی خطایی کرده و کنسولگری را مورد هدف قرار داده. ما میتوانیم پاسخی دهیم که همه دنیا بگویند، «میخواستی نزنی»، وقتی کنسولگری را میزنی باید انتظار پاسخ دندانشکنی را هم داشته باشی. بماند که سردار زاهدی بحث دیگری دارد، اما موضوع کنسولگری یک دستاویز خوب در اختیار ما قرار داد. بهانه خوبی بود که این را بر فرق کسی بکوبیم که کنسولگری ما را زد و بحثی هم نداریم که خاک من را زدند، هر موقع که اقدامی انجام دادیم، درباره آن بحث میکنیم.
لحن گفتوگوی مکرون با امیرعبداللهیان را ببیند، از موضعی بالا به این موضوع اشاره کرد که من برای طرف ایرانی روشن کردم که نباید جنگ در آن منطقه گسترش پیدا کند. انگار ما بودیم که کنسولگری کشور دیگر را زدیم؛ لذا عرض من این است وقتی مجال میدهید طرف مقابل کار رسانهای انجام دهد و فضاسازی کند، هم دست شما بسته میشود هم تاثیری که باید داشته باشد، پیدا نمیکند.
اینکه بگوییم حالا، چون اسرائیل نگران این است مردمش در وضعیت التهابی به سر میبرند پس ما برگ برندهای داریم، بله این طور است، اما به این فکر کنید که یک سال بعد این را میگویند که ما کنسولگری ایران را هدف قرار دادیم، اما اتفاق چندانی هم نیفتاد. این جسارت در مردمی که در سرزمینهای اشغالی زندگی میکنند و همچنین سیستم اطلاعاتی آنها ایجاد میکند. اگر این ترسولرزها واقعا بیمبنا بشود، موازنه بازدارندگی جابهجا میشود.»
واکنش پیشبینی نشده، معادلساز استمدیر اندیشکده احیای سیاست در مورد اینکه پاسخ ایران در ادامه باید چه باشد، گفت: «فرمول واکنش مشخص است، یعنی هم گروههای هماهنگ با ما درگیر باشند و هم ما درگیر باشیم. ما در قبال یک چنین اقدام جسارتآمیزی به کنسولگریمان مثل قبل رفتار نمیکنیم و قبل و بعدش قطعا تفاوت دارد و تفاوتشان مشهود است. اگر بخواهید جلوتر بیایید ما هم جلوتر میآییم، این اصل فرمول است.
نقدی که من کردم این بود که میتوانیم هزینه را با یک کار به موقع کاهش بدهیم، یعنی کاری کنیم که همه دنیا بعد از آن اتفاقی که ما رقم میزدیم و طبق آن فرمولی که من عرض کردم به اسرائیل بگویند حقت بود و دفعه دیگر این کار را نکن و بعد هم در محافل بگویند که ایران نهتنها جواب داد بلکه موازنه را هم تغییر داد. مثل جوابی که حاجقاسم داد. تا جایی که من میدانم با طرف سوری صحبت کرد و یکسری موشک به سمت جولان شلیک شد.
چون به موقع و غافلگیرکننده بود معادلهای درست کرد که ما مدتها در سوریه شهید نداشتیم و با اقدام بهموقع حاج قاسم بعد از قضیه تیفور، معادلهای ساخته شد. کار عجیبوغریبی هم نکردیم. موشکبارانی در مناطق بیابانی جولان انجام شد، اما یک معادله ساخته شد. واکنش به موقع معادلهساز است. واکنش پیشبینی نشده معادلهساز است. شما مدتها نانش را میخورید. اما در واکنش بیموقع مدتها کتکش را میخورید. یعنی به جای اینکه بگویند ایران پاسخ داد میگویند ایران به اسرائیل حمله کرد.»
حرف ما این است که ریلگذاری را عوض کنیم و موازنه را در منطقه خاکستری تغییر دهیمخراتیان در ادامه به این موضوع اشاره کرد که ما باید ریلگذاری را تغییر دهیم و توضیح داد: «میگوییم شما باید ریلگذاری را تغییر دهید. مسلما ما معتقدیم که این باید نقطه شروعی برای سلسلهاقدامات باشد ولی آن نقطه شروع هم اهمیت دارد.
اینکه طرف متوجه بشود که شما ریل را عوض کردهاید و تصمیم گرفتهاید که هر اقدامی را در منطقه خاکستری با جواب قاطعی مواجه کنید، این مساله روشنی است، اما یک نقطه شروعی دارد. حمله اینها به کنسولگری یک فرصت بود که ما تغییر ریل را با حداقل هزینه انجام دهیم. به همین بهانه میتوانستیم چنان وحشتی ایجاد کنیم و دنیا به ما حق بدهد و اسرائیلیها نتوانند به ما جواب بدهند، به خاطر این غلطی که کردهاند. در گامهای بعدی هر آنچه که بخواهند انجام دهند این معادله تکرار خواهد شد.
صحبتها مکمل هم است و در تضاد با یکدیگر نیستند. یک چیز فضایی را نباید مبنا قرار داد. ما مثلا میتوانستیم در منطقه خاکستری، یک خط لوله یا یک پالایشگاه را بزنیم. بعدا هم پیام بدهیم که اگر خط لوله من را منفجر کنید، عین آن را جواب میدهم.
ما حرفمان این است که ریلگذاری را عوض کن، موازنهها را در جنگ خاکستری تغییر بده. نقطه شروعش به خاطر کنسولگری میتواند پاسخگویی به ماجرای سردار زاهدی باشد.»
tags # اسرائیل ، ایران سایر اخبار چرا موهای بدن زنان کمتر از مردان است؛ آیا زنان مردان پشمالو را بیشتر میپسندند؟ مغز آلبرت انیشتین از مغز یک نئاندرتال کوچکتر بود! آیا انسانهای اولیه عاشق میشدند؟ آنها چگونه همسر خود را انتخاب میکردند؟ قدیمیترین راز تاریخ فاش شد؛ اول مرغ بود یا تخممرغ؟!منبع: زیسان
کلیدواژه: اسرائیل ایران منطقه خاکستری ریل گذاری اسرائیلی ها پاسخ ایران توقیف کشتی حمله ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت zisaan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «زیسان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۱۲۰۹۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بالانسر ایران و اسرائیل
نشریه فارنافرز در تحلیلی از چشمانداز تنش در منطقه مینویسد: تشکیل اتحاد ضدایرانی نوظهور در خاورمیانه پس از حملات بیسابقه جمهوری اسلامی علیه (رژیم) اسرائیل آنگونه که صهیونیستها به تصویر میکشند و از آن به تغییر پارادایم یاد میکنند، با پیچیدگیهای خاورمیانه ناسازگار و بیش از حد سادهانگارانه است. واقعیت این است که اعراب دیگر سر ستیز با ایران ندارند.
به گزارش دنیای اقتصاد، دالیا داسا کای عضو ارشد مرکز روابط بینالملل یوسیاِلاِی و صنم وکیل مدیر برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا چتم هاوس ۲۶ آوریل ۲۰۲۴ در نشریه فارن افرز نوشتند: زمانی که ایران در ۱۳ آوریل بیش از ۳۰۰ موشک و پهپاد را به سمت اسرائیل پرتاب کرد، اردن به دفع حملات کمک کرد.
گزارشهای اولیه رسانهها حاکی از آن بود که چند کشور عربی دیگر در دفاع از اسرائیل مشارکت داشتهاند، تلاشهایی که البته این کشورها آن را رد کردند. با وجود این، گروهی از رهبران اسرائیل و همچنین برخی ناظران در واشنگتن، این اقدامات را نشانهای از یک تغییر بزرگ تفسیر کردند. مبنی بر اینکه کشورهای عربی در صورت ادامه تشدید درگیری (رژیم) اسرائیل با ایران، سمت اسرائیل خواهند بود. هرزی هالوی، رئیس ستاد کل نیروهای نظامی (رژیم) اسرائیل، اعلام کرد که حمله ایران «فرصتهای جدیدی برای همکاری در خاورمیانه ایجاد کرده است.»
موسسه مطالعات امنیت ملی، یک اندیشکده اسرائیلی، اعلام کرد که «ائتلاف منطقهای و بینالمللیای که در رهگیری حملات ایران به اسرائیل مشارکت داشت، پتانسیل ایجاد اتحاد منطقهای علیه ایران را نشان میدهد.»
پس از آنکه پاسخ (رژیم) اسرائیل به حمله ایران با یک ضربه نسبتا محدود به تاسیساتی در ایران انجام شد، دیوید ایگناتیوس ستوننویس واشنگتن پست، اظهار کرد که اسرائیل «مانند رهبر یک ائتلاف منطقهای علیه ایران رفتار میکند.»
او نوشت: «به نظر میرسد که (رژیم) اسرائیل با پاسخ محدود، منافع متحدانش را در این ائتلاف - عربستان سعودی، امارات متحده عربی، اردن - که همگی در رهگیری آخر هفته گذشته بیصدا کمک کردند، مورد سنجش قرار داد.» به نظر ایگناتیوس، این یک «تغییر پارادایم بالقوه برای (رژیم) اسرائیل» است. تغییری که به خاورمیانه «شکل جدیدی» میبخشد. با این حال، این ارزیابیها بیش از حد ساده انگارانه هستند و نمیتوانند پیچیدگی چالشهای منطقه را درک کنند.
مطمئنا، با توجه به ماهیت بیسابقه تبادلات نظامی آوریل، استراتژی آینده اسرائیل علیه ایران ممکن است ملاحظات منطقهای را بیشتر در نظر بگیرد. اما واقعیتهای منطقه که مانع همکاری اعراب و اسرائیل میشود، تغییر قابلتوجهی نکرده است. حتی قبل از حمله حماس در ۷ اکتبر و متعاقب آن جنگ (رژیم) اسرائیل با غزه، کشورهای عربی که توافقنامه ۲۰۲۰ ابراهیم را امضا کردند و عادیسازی با (رژیم) اسرائیل را پذیرفتند، از حمایت بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل از گسترش شهرکسازیهای اسرائیل در کرانه باختری و رویکرد او نسبت به غزه، ناامید شده بودند.
مجموعهای از حملات مرگبار شهرک نشینان اسرائیلی به فلسطینیها در کرانه باختری در بهار سال ۲۰۲۳ به تنشهای منطقهای دامن زد. پس از آغاز عملیات نظامی اسرائیل در غزه در ماه اکتبر، که موجی از اعتراضات را در سراسر خاورمیانه برانگیخت، رهبران عرب تردید بیشتری در حمایت آشکار از (رژیم) اسرائیل پیدا کردند، چرا که میدانستند همکاری آشکار میتواند به مشروعیت داخلی آنها لطمه بزند.
هیچ چیزی درباره واکنش اعراب به این دور از رویارویی ایران و (رژیم) اسرائیل نشان نمیدهد که این مواضع تغییر کرده باشد. گروهی از دولتها که بسیاری از اسرائیلیها از آنها به عنوان «اتحاد سنی» یاد میکنند، همچنان به دنبال متعادل کردن روابط با ایران و اسرائیل، حفاظت از اقتصاد و امنیت خود، و مهمتر از همه، جلوگیری از درگیری منطقهای گستردهتر هستند.
آنها همچنین احتمالا پایان دادن به جنگ فاجعه بار در غزه را بر رویارویی با ایران در اولویت قرار خواهند داد. با این حال، با افزایش تنش بین ایران و (رژیم) اسرائیل، اشتیاق کشورهای عربی برای تسریع در ادغام منطقهای (رژیم) اسرائیل بیش از هر زمان دیگری به پذیرش تشکیل کشور فلسطینی از سوی اسرائیل بستگی دارد.
طرح موازنهپیش از حمله ۱۳ آوریل ایران به اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی اطلاعاتی درباره این حمله قریب الوقوع با ایالات متحده به اشتراک گذاشتند. سپس فرماندهی مرکزی ایالات متحده از این اطلاعات برای هماهنگی پاسخ خود با (رژیم) اسرائیل و سایر شرکا استفاده کرد. اردن به هواپیماهای نظامی آمریکا و بریتانیا اجازه ورود به حریم هوایی این کشور را داد تا هواپیماهای بدون سرنشین و موشکهای ارسالی ایرانی را رهگیری کنند. گزارشهای اولیه رسانهها بهویژه در ایالات متحده و (رژیم) اسرائیل، تاکید میکردند که تلاشهای گسترده منطقهای در مورد حمله تهران انجام شده است. اما به زودی مشخص شد که نقش اعراب در دفع حمله ایران محدود بوده است. هم عربستان سعودی و هم امارات به صراحت هرگونه کمک نظامی مستقیم به دفاع از اسرائیل را تکذیب کردند.
مقامات اردنی از مشارکت برای حفاظت از منافع خود دفاع کردند. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، با تاکید بر اینکه کشورش برای کمک به (رژیم) اسرائیل اقدامی نکرده است، اعلام کرد که «امنیت و حاکمیت» اردن بالاتر از همه ملاحظات قرار دارد. تلاشهایی که کشورهای عربی برای مقابله با ایران انجام دادند، تقریبا به طور قطع ناشی از تمایل به حفظ روابط با ایالات متحده بود، نه برای همسویی بیشتر با (رژیم) اسرائیل. از زمانی که اسرائیل عملیات خود را در غزه آغاز کرد، رهبران عرب از اینکه جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده نتوانسته در مهار رفتار (رژیم) اسرائیل در غزه موفقیتی کسب کند، شگفت زده شدهاند. اما آنها همچنان به دنبال تعمیق همکاری خود با واشنگتن هستند.
آنها هیچ منبع جایگزینی برای نوع امنیتی که ایالات متحده تامین میکند، نمیبینند. در ماههای اخیر؛ کشورهای عربی خلیج فارس و همچنین مصر و اردن به تشویق واشنگتن، کمک به مدیریت پویاییهای امنیتی خاورمیانه، مهار فعالیتهای ایران و جلوگیری از یک جنگ منطقهای گستردهتر را ادامه دادهاند. پایان دادن به جنگ در غزه همچنان یک اولویت فوری منطقهای است و کشورهای عربی در حال کار برای یک طرح صلح با دولت بایدن هستند. رهبران عربستان همچنان معتقدند که یک معاهده دفاعی دوجانبه با ایالات متحده باید بخشی از هر توافق عادیسازی آینده با اسرائیل باشد. امارات نیز به تلاش خود برای مذاکره درباره توافقنامه دفاعی با دولت بایدن ادامه داده است.
اما در عین حال کشورهای حوزه خلیج فارس اکنون تعامل نزدیکتری با تهران دارند. آنها به خوبی میدانند که نزدیکی به ایران آنها را در معرض خطر قرار میدهد. در سال ۲۰۱۹، پس از خروج دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا از توافق هستهای که ایالات متحده و سایر قدرتهای بزرگ با ایران بر سر آن توافق کرده بودند، تهران آنچه بیثباتی در سراسر خلیج فارس خوانده میشود را گسترش داد، به کشتیها در نزدیکی بنادر امارات حمله کرد و برای اولین بار حملات دقیقی را علیه تاسیسات نفتی عربستان انجام داد. پس از امضای توافقنامه ابراهیم، تهران به صراحت به بحرین و امارات هشدار داد که حضور نظامی اسرائیل در خلیج فارس خط قرمزی برای ایران خواهد بود.
خیلی پیش از حمله حماس در ۷ اکتبر، کشورهای عربی به طور کلی تصمیم گرفته بودند که بهترین راه برای کاهش خطر ایرانی که به طور فزاینده تهاجمیتر میشود، تلاش برای قرابت است، نه تلافی. امارات و عربستان سعودی روابط دیپلماتیک خود را با ایران به ترتیب در سالهای ۲۰۲۱ و ۲۰۲۳ احیا کردند.
از ۷ اکتبر، این کشورها همراه با بحرین و عمان، پیامها و هشدارهایی را بین ایران و (رژیم) اسرائیل مخابره کرده و برای مدیریت تنشها پیشنهادهایی را برای خروج از این پیچ دشوار، ارائه کردهاند. دو روز پس از حمله ایران در ۱۳ آوریل، وزیر امور خارجه مصر با همتایان ایرانی و اسرائیلی خود به منظور مهار تشدید درگیری بهصورت تلفنی تماس گرفت.
منافع آیندهدر ماههای آینده، کشورهای عربی احتمالا تلاش خواهند کرد تا این اقدام متعادلکننده را حفظ کنند و همه طرفها را به خویشتنداری دعوت کنند و از اقدامات تهاجمی بیشتر اسرائیل فاصله بگیرند. اگر تشدید تنش بین ایران و (رژیم) اسرائیل ادامه یابد، آنها احتمالا حتی بیشتر از اکنون تمایلی به حمایت از عملیات اسرائیل نخواهند داشت. هزینههای داخلی آنها برای حمایت آشکار از اسرائیل احتمالا با گذشت زمان افزایش خواهد یافت، بهویژه اگر نیروهای اسرائیلی به سمت رفح حرکت کنند. بسیاری از کشورهای عربی نگرانیهای اسرائیل در مورد فعالیتهای منطقهای ایران، بهویژه حمایت تهران از شبهنظامیان غیردولتی را دارند.
اما کشورهای عربی خلیج فارس، به وضوح محاسبه کردهاند که باز کردن باب گفتوگوهای مستقیم دیپلماتیک، اعمال فشار با انگیزههای اقتصادی، و انجام دیپلماسی پشتیبان با تهران امنترین راهها برای حفاظت از منافع آنها و جلوگیری از سرریز درگیری است. به هر میزان که درگیری ایران و اسرائیل تشدید شود، کشورهای عربی احتمالا از این اشکال تعامل عقبنشینی نخواهند کرد. تلاشهای آنها برای عادیسازی روابط با ایران از زمان آغاز جنگ غزه سرعت گرفته است، در حالی که تلاشها برای عادیسازی روابط آنها با اسرائیل متوقف شده است.
در تلاش برای ترغیب اسرائیل به تفکر فراتر از جنگ غزه، عربستان سعودی همچنان چشمانداز عادیسازی را مشروط به مشارکت در یک فرآیند سیاسی با هدف ایجاد کشور فلسطینی خواهد کرد. با این حال، (رژیم) اسرائیل این درخواستهای عربستان را نادیده گرفته است، شاید به دلیل اطمینان بیش از حد که پس از پایان جنگ در غزه، روند عادیسازی میتواند از همان جا که متوقف شده بود ادامه یابد. عادیسازی بیشتر اعراب و اسرائیل در این شرایط بعید است. کشورهای عربی به همکاری با واشنگتن در زمینه دفاع موشکی ادامه خواهند داد، اما این همکاری مستلزم هماهنگی مستقیم با (رژیم) اسرائیل نیست.
همچنین به این زودیها به سطح یک اتحاد رسمی دفاعی نزدیک نخواهد شد. این امر مستلزم همسویی بهتر سیستمهای دفاعی کشورهای عربی و همچنین اعتماد بیشتر است، که هر دوی این موارد در خاورمیانه وجود ندارد و ایجاد آن زمانبر است. کشورهای عربی، بهویژه دولتهای عرب خلیج فارس، از تلاشهای اسرائیل برای تنزل دادن تواناییهای نیابتی ایران استقبال خواهند کرد.
اما آنها به احتمال زیاد با هرگونه حمله مستقیم به ایران که میتواند چشمانداز اقتصادی شکننده منطقه را بیثبات کند مخالفت خواهند کرد. با وجود اینکه کشورهای عربی علاقهمند به حفظ روابط دفاعی نزدیک با واشنگتن هستند، آنها نمیخواهند به بلوکی بپیوندند که آشکارا علیه ایران و حامیان جهانی آن مانند روسیه عمل میکند.
آنها ترجیح میدهند روابط چندمنطقهای و جهانی را متعادل کنند، نه اینکه پلها را پشت سر خود خراب کنند. با وجود این محدودیتها، کشورهای عربی میتوانند نقش مهمی در جلوگیری از تشدید بیشتر تنش بین ایران و (رژیم) اسرائیل ایفا کنند. تقویت خطوط ارتباطی بین دو طرف - و ایجاد خطوط گرم برای مدیریت بحران - بیش از هر زمان دیگری حیاتی است.
دقیقا به این دلیل که تعدادی از کشورهای عربی روابط خود را با ایران و اسرائیل تقویت کردهاند، آنها میتوانند از این روابط برای تشویق به خویشتنداری و کمک به انتقال پیامها بین دو طرف استفاده کنند و در صورت شروع درگیریها برای جلوگیری از درگیری یا کاهش آسیب تلاش کنند. در درازمدت، برای ایجاد ثبات در منطقه، کشورهای خاورمیانه باید پلتفرم خود را برای گفتوگوی منظم ایجاد کنند. حملات اخیر که ایران و (رژیم) اسرائیل را در آستانه جنگ قرار داد، نشان میدهد که تا چه میزان نیاز به چنین گفتوگویی ضروری شده است. اما جهان باید انتظارات خود را برای همکاری نزدیکتر بین کشورهای عربی و اسرائیل کاهش دهد.
همکاری کاملا فنی که کشورهای عربی و اسرائیل اخیرا در زمینههای مورد علاقه مشترک از جمله انرژی و تغییرات آب و هوا داشتهاند، احتمالا ادامه خواهد داشت. با این حال، گردهماییهای منطقهای پرمخاطب که آشکارا تعامل سیاسی کشورهای عربی با اسرائیل را تبلیغ میکنند، در کار نیست مگر اینکه اسرائیل به جنگ خود علیه غزه پایان دهد. تا آن زمان، تلاش کشورهای عربی برای حفظ روابط اقتصادی با اسرائیل نیز محدود خواهد بود. یک استراتژی کوتاهمدت واقع بینانهتر، حمایت از توانایی آنها برای میانجیگری و جلوگیری از درگیریهای آینده بین ایران و (رژیم) اسرائیل را در اولویت قرار خواهد داد.